مرتضي اميري اسفندقه، شاعر و دبير علمي چهارمين جشنواره شعر فجر، درباره اغتشاشات روز عاشورا تهران غزلي سروده است. مگذار كه اين قافله از راه بيفتد اين قافله از راه به ناگاه بيفتد ميترسم از اين زخم كه بيبخيه بماند آنقدر كه يك مرتبه خون راه بيفتد ميترسم از اين مضحكه تفرقه، مگذار ابليس از اين فتنه به قهقاه بيفتد مگذار نگيني كه منقش به نقيب است در چنبر انگشتر بدخواه بيفتد مولايي و مردي كن و مگذار، پس از اين در بين رجال اين همه اشباه بيفتد تا ماهي از اين آب گل آلود نگيرند اي كاش كه در بركه ما ماه بيفتد ايران من! اي كشور آيين و نيايش از چشم تو مگذار كه الله بيفتد بگذار عزيزي كند اين منتخب فقر يوسف نشد اين مرد كه در چاه بيفتد |
۱۳۸۸ بهمن ۹, جمعه
مگذار كه اين قافله از راه بيفتد- مرتضي اميري اسفندقه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر